برچسب : نویسنده : farzmahal بازدید : 17
او رفت و با خود برد شهرم را تهران پس از او توده ای خالیست آن شهرِ رویاهای دور از دست حالا فقط یک مشت بقالیــــست... علیرضا آذر کودک درون غمگین......
برچسب : نویسنده : farzmahal بازدید : 31
برچسب : نویسنده : farzmahal بازدید : 40
گفتی دوستت دارم و من به خیابان رفتم! فضای اتاق برای پرواز کافی نبود.... . . . . . . . . . . . همین، نقطه کودک درون غمگین......
برچسب : نویسنده : farzmahal بازدید : 38
گرمه... گرمه ... گرمههه و گرم.
دو ماه میشه که دارم به طور رسمی تو زمینه معماری کار میکنم و خسته میشم، حرص میخورم، غر میزنم و دیروز وقتی که توی فایل ارائه کارها به کارفرما اسمم رو دیدم به عنوان عضو دوم تیم طراحی، دلم یه جوری آروم گرفت که انگار بعد از ده کیلومتر راه رفتن روی آسفالت داغ وارد یه هتل ان ستاره خنک شدم و لم دادم لای پر قو...
کودک درون غمگین......برچسب : نویسنده : farzmahal بازدید : 28
دلم میخواست همین الان نزدیکترین بلیط ممکن رو پیدا میکردم و برمیگشتم توی آغوش خونه مهربونمون. یا بلیط میگرفتم و میرفتم خانم خواهر رو میچلوندم و تو بغلش بدون اینکه چیزی بگم یه دل سیر گریه میکردم...
یا کاش حداقل میتونستم با تقسیم سلولی دوتا بشم یکی، اون یکی رو بغل میکرد و میگفت آروم باش... فقط آروم باش...
از فردا برمیگردیم به روال سابق زندگی با غر کمتر، کار بیشتر...
کودک درون غمگین......برچسب : نویسنده : farzmahal بازدید : 82
همین الان یه پروژه رو تموم و اپلود کردیم و برای بعدی که به مراتب سختتر و زمانبتر هم هست، تا اخر امشب وقت باقی مونده از اونجا که در حال از دست دادن چشمامم و مغزم رو هم لازم دارم قراره یککککک ساعت (با تاکید روی ک) فقط یک ساعت بخوابم و بیدار بشم پای درس و مشقم.
کودک درون غمگین......برچسب : نویسنده : farzmahal بازدید : 73
برچسب : نویسنده : farzmahal بازدید : 76
من همانم که اگر مستم تویی در ساغرم
من از آنی که تو در من ساختی ویرانترم
احمد امیرخلیلی
این روزها بیشتر از هر وقت دیگهای نمیدونم. میدونم و نمیدونم. میدونم و نمیتونم.
کودک درون غمگین......برچسب : نویسنده : farzmahal بازدید : 67
برچسب : نویسنده : farzmahal بازدید : 138